نفحات

ان فی ایام دهرکم نفحات فتربصوا

نفحات

ان فی ایام دهرکم نفحات فتربصوا

با پسرم برم کوه

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۱۰ ب.ظ

هوا خیلی خوبه. خنک و دل‌چسب با دونه دونه‌های ریز و با فاصله‌ی بارون

دلم کوه می‌خواد 

با پسرم بریم کوه، نزدیکای قله به نفس نفس بیافتم، برگرده ببینه جا موندم بهم بخنده بگه بیا مامان چیزی نمونده. 

اصلن وایسه تا من بهش برسم 

با گوشیش یا هر تکنولوژِی دیگه‌ای که اون موقع میاد لابد! همایون شجریان گوش بدیم، باهاش بخونیم، وطن... وطن... 

با ضربش قدمام و تند کنم که ازش جا نمونم .

هوا همین‌جوری باشه، خنکاش بره تو همه جونم، تک تک سلولام و بیدار کنه.

پسرم بدون شک از همه هم‌سن و سالاش قشنگ‌تره! 

وقتی برسیم قله به بهونه‌ی فتح دو نفره‌مون سفت بغلش می‌کنم.

وای دلم چقد براش تنگ شده.

  

  • فاطمه علوی یگانه

نظرات (۲)

لحظه لحظش پر از حس زندگیه
وطن، فرزند، بارون ، کوه
پاسخ:
:)
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی